جاده ی زندگی

و خدایی که دراین نزدیکیست

و خدایی که دراین نزدیکیست

پیام های کوتاه
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۸ , ۰۲:۱۷
    خشم
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۰۲
    قرار
  • ۱۹ آبان ۹۷ , ۱۷:۴۶
    زردی
  • ۱۸ آبان ۹۷ , ۰۷:۴۱
    مادر
طبقه بندی موضوعی
نمیدونم چرا تنبل شدم تو نوشتن...
دکترم منع کرده روزه گرفتنو ...هرکی روزه میگیره توی این مهمونی خیلی به من و لوبیامون دعا کنه...محتاج دعاهاتونیم شدید
۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۷
تشخیص مامای دکترم از کمر درد شدیدم پشت تلفن احتمال سقط بود.بدوبدو با مامان و همسرم رفتیم پیش دکتر و لوبیای کوچولومو با دست و پاهای درحال حرکت دیدیم و از ذوق غش کردیم
۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۴۴
گلودرد شدید .کمر درد شدیدی دارم.خونه مامان اینا لنگر انداختم .مامان با صبوری غرهامو تحمل نازمو خریدار وبا آرامش زیاد کمرمو ماساژ میده
دلم واسه همسر تنگ شده
۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۴۹
مامانی رفته سارافون کت خریده واسم با سایز 52!الان الانش که گنده شدم سه سایز واسم بزرگه ولی واسه الان تا ماه 4و5 خریده که هرمراسمی بود همینو بپوشم.
.
بعدا برمیگردم به روزهای قبل؟
۱۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۱۲
قلبش اندازه آلوچه کوچیکها بود خودش دوبند و نیم...دکتر دستشو گذاشت رو مونیتور قلب آلوچه ایشو نشون داد گفت قلبش اینه و من که پشت دستهام به هق هق افتاده بودم وسط الهی شکرهام.
۱۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۱۱
اون قدرها نیستی که بگم بزرگی ولی همونقدر که توی لباسهام جا باز کردی و خودتو به رخ میکشی واسه من آخر خوشیه...با وجود اینکه لباس های مجلسی توی کمدم که تاحالا نپوشیدم هم دیگه اندازم نیست
۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۱:۰۹
میگم دیدی امروزم که تولدش بود نیومد؟؟؟
میگه غروب میاد...
نگاهم به گلهای باغچس ؛آروم میگم خدا از دهنت بشنوه
۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۱:۰۳
گوشیمو عوض کردم و طبق معمول هرروز روزی چندبار پیام مینوشتم واسه وبلاگ و میفرستادم ولی غافل از اینکه اون گوشی خائنه...گوشی خودمو عشقه...حالا من یادم نمیاد همشو که بگم چیا شد
۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۳۲
همسر به محض بیرون اومدن از ساختمان دکترها میگه چقد مادرشدن برازندته خانومی...خیلی بهت میاد ...چشمامو لوچ میکنم میگم خیلیییی میادبهم؟؟؟غش میکنیم از خنده وسط پیاده رو...
۱۸ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۵۶
دکترم میگه برو اتاق بغل درازبکش بیام ببینم درچه وضعیه.روی مونیتور با انگشت یه چیز کیسه مانندی رو نشونم میده میگه این ساکشه.جای ساکش عالیه.حدودا از روی تصویر چهارپنج هفتشه

و من از ذوق غش
۱۸ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۵۶