جاده ی زندگی

و خدایی که دراین نزدیکیست

و خدایی که دراین نزدیکیست

پیام های کوتاه
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۸ , ۰۲:۱۷
    خشم
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۰۲
    قرار
  • ۱۹ آبان ۹۷ , ۱۷:۴۶
    زردی
  • ۱۸ آبان ۹۷ , ۰۷:۴۱
    مادر
طبقه بندی موضوعی
ته فیلم اونجا که موسی داد میزد همه دست میزدن با سوت من اشک میریختم با بغض.یه فیلم با دو رفلکس.دریچه نگاه ها واکنش ها تفکرها برداشتها متفاوته کمتر به همدیگه گیر بدیم تا همگی راحت زندگی کنیم...
۱۶ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۴۲
نشستیم تو سالن انتظار سینما که لاتاری ببینیم اونم به اصرار من...
هرچی به تعداد آدم ها اضافه میشه حالت تهوع من زیادتر میشه...آشوب آشوبم...یکی نیست بگه مجبوری با ویار شدید بیای سینما؟؟؟
۱۵ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۴۴
روز مرد همراه بود با زنداداش دار شدن اینجانب...و سورپرایز شدن همسر و غافلگیریش که داره پدر میشه...
#قضاوت_نکنیم...شاید کسی مجبور بوده از نظر پزشکی زود حامله بشه حتی با اشک...
۱۲ فروردين ۹۷ ، ۱۷:۰۹
اتفاقای خوب من افتاده و داره میوفته...الهی اتفاق خوبتون بیوفته...
من لایق این حجم محبتت نیستم خدا
میگم عدد هشت واسه ماخوش یمنه...دیروز بازم یه هشتمی بودکه از ته دل اشک شوق ریختم
۰۹ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۰۹
از جمله اکتشافات جدیدم اینه که خواهرشوهر یه برنامه ای به اسم گردن نصبه توش که دلش میخواد گردن عروس خود رای رو بشکنه.

خواهرشوهر عزیزم، تازه درکت میکنم چقد دلت میخواسته گردنمو بشکنی؛-))
۰۷ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۳۴
چقد این بیان خوبه آخه...
آدم با یه پیامک پست میذاره...بدون اتصال به نت هرجا و درهرحالی هستین ...حتی تو خونه ی من که همراه اول هم بد آنتن میده...
بهشت هم از این آپشن ها داره؟؟؟
۰۴ فروردين ۹۷ ، ۰۲:۰۰
بیاین آرزوکنیم یه اتفاق خوبی تو زندگی هممون بیوفته شماها منتظر چه اتفاق خوبی هستین؟بیاین دعا کنیم و ایمان داشته باشیم حتما اتفاق میوفته
چراغ دلتونو روشن نگهدارین واسه اتفاق خوب
۰۴ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۵۵
وسط لیست کارهات با پیشبند آشپزخونه بیای رو مبل دراز بکشی آهنگ به شدت قری گوش بدی...
هرکی هرچی میگه آیییینننننههههه...
مامانم سفره هفت سین و عیدیمو امروز آورد(رسم اصفهانیاست واسه عروس تازه)
۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۵۷
وقتی ازیه دلتنگی نمیتونی با کسی حرف بزنی حتی همسر؛ میشینی زل میزنی به کوسه های توی تنگ ماهی و دعا و اشک دلتنگی باهم قاطی پاتی میشه و یهو میبینی تنگ ماهی تار شده...
ماهیامون تو سایز کوسه هستن
۲۷ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۵۳
زنگ زدم به داداشم... سرو سنگین حرف میزنه میپرسم کامل که چیکارا کردین کارتون حل شد توضیح میده مختصر و من بازم سوال میپرسم.بعد از اطلاعات جامع خدافظی میکنم
عروس باید آشنا بشه باخواهرشوهر
۲۶ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۴