خدا دارم چه غم دارم
رفته بودیم خونه ی دخترعمم.
یه خانمی رو حضورشو اونجا احساس کردم خودمو سرگرم کردم که اگه هستش نبینمش...
وقتی مراسم تموم شد رفتم پیش مامانم.مامانم گفت دیدیشون؟اومده بودن...وجودم آتیش گرفت حدس میزدم باشه ولی حضورش به آتیشم کشید...
چادرم کثیف شده بود یه گوشش، وقتی رسیدیم خونه شروع کردم بهونه گیری که چادرم شسته بود و من دیگه تو ماشین نمیندازم چادرم نو هستش رنگش میره با دست هم نمیشورم...مامانم فهمید دلم میخواد بهونه بگیرم غر بزنم گفت باشه من میشورم(از اون دست کاراییه که بدم میاد بندازم گردن کسی ولی چقد اعصابم قاطی شده بود)
لباس عوض نکرده نشستم رو مبل...تلگرامو باز کردمو تند تند واسه سمی تایپ میکردم که دیدمش...که خون خونمو میخوره...که کارد بزنی خونم درنمیاد...و اون فقط میگفت حرص نخور حرص نداره. ولی راستش یاد اون روزا افتادم یاد حیله ی این زن...یاد رکب خوردنم...
لباس عوض کردم نشستم پشت میز آشپرخونه یه سیب ویه پرتقال گنده بلالی خوردم که نشان از پرخوری عصبی بود...
دودقیقه بعد حالت تهوع داشتم...
سرمو گذاشتم رو میز حالم بد بود...چطور دیدن یه نفر میتونه آدمو به هم بریزه...
پاشدم وضو گرفتم...وسط وضو میخواستم زار بزنم...جانماز پهن کردم چادرمو سرم کردم عقب عقب رفتم نشستم لب تخت...دلم پر بود ...گفتنشم آرومم نکرده بود...یاد خیلی چیزا افتاده بودم...
نمیدونستم چیکار کنم اون لحظه .بیخیال فکر شدم...
الله اکبر
《بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ》به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
《اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ》 ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است.
《اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ》 بخشنده و بخشایشگر است.
《مَالِکِ یَوْمِ الدّینِ》 (خداوندى که) صاحب روز جزا است.
《اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ》 (پروردگارا) تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوییم.
《اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ》ما را به راه راست هدایت فرما!
《صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ》راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى،
《غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضّآلّینَ》 نه راه کسانى که بر آنان غضب کردى و نه گمراهان
《بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ》به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
《قل هو الله احد》 یعنی بگو ای محمد صلی الله علیه و اله وسلم که خداوند خدایی است یگانه.
《الله الصمد》 یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است.
《لم یلد و لم یولد》 فرزند ندارد و فرزند کسی نیست.
《ولم یکن له کفوا احد》 هیچ کس از مخلوقات، مثل او نیست.
تمام شد .تمام شد ناباورانه همه ی اون حرص خوردنه بغضه تمام فکرای مزاحم .حتی تصویر اون روزها پاک پاک شد...
چرا حرص بخورم چرا جوش بزنم چرا بغض کنم وقتی خدایی بااین بزرگی و عظمت دارم که تمام جهان و هستی تو مشتشه...اون نخواد هیچ برگی از درخت نمیوفته...من ترس از چی باید داشته باشم وقتی همچین خدایی دارم با این بزرگی ...همه عالم و آدم زره بپوشن بیان به جنگم بازم نباید بترسم وقتی همچین خدایی دارم...چرا باید بترسم از ظلمی که بهم شده که خدا قدرت مطلقه ...
خوبه وقتی دلمون گرفته حداقل حداقل یه نماز باتوجه به معنی بخونیم مزه مزه کنیم حرفایی که ردیف میکنیم پشت سرهم اونم درروز پنج بار و باز هم میترسیم میترسونیم فکرمیکنیم بهمون ظلم شده یا به بقیه ظلم میکنیم...اگه بدونیم خدایی با این عظمت وجود داره میتونیم سرکشی کنیم؟میتونیم غصه دار رفتار انسان هایی بشیم که قدرتشون از قدرت ما فراتر نیستو دربرابر قدرت خدا هیچه؟؟؟
دلتون از این حال خوب ها بخواد حتی اونایی که نماز رو سرسری میخونن موقع دل گرفتگیا با دقت بخونین این بهترین لطفیه که به خودتون میکنین...اول از همه باخودمم...
***سه چهارروزه فرستادنم بخش پایین...اگه بدونین چقد دلم واسه بخش اطفال تنگ شده بود...با سرپرستار حرف زدم گفت از هفته ی دیگه واسه همیشه میری بخش اطفال ثابت اونجا میشی اگه بهت نیاز داشتیم واسه تکمیل شیفت ها مجبوری بخش های دیگه هم بری مشکلی نداری؟؟؟اون لحظه فقط به ثابت بودنه اطفال فکرمیکردم با نیش گسترده گفتم نه مشکلی ندارم...تا خونه رو ابرها بودم...بخش دنجیه...اخلاقای همشون عالیه...حس و حالش بااون همه عروسک قابل وصف نیست...
خداجاااان سرحرفشون بمونن لطفاااا😚😚