هوابس ناجوانمردانه سرد است
دختره با شتاب میاد توی خونه درو باز میکنه یه جورایی حمله میکنه سمت بخاری که داره گوشه ی پذیرایی نعره میکشه دستشو میگیره رو بخاری سلام کرده نکرده میگه نمیدونین بیرون چقد هوا سرده...
اینجا هوا مثه تو فیلمای آبگوشتی ایرانی سرده...شایدم بیشتر
با واکسن سرماخوردگی که نوش جان نمودیم بازهم سرماخوردیم فقط دوهفته بازو درد شدید کشیدم و شبا نتونستم بچرخم رو اون بازو... الکی...
مدرسه های نزدیک خونمون اول آذری رفتن تو کار(( دوستت دارم سرزمین من))...موزیک متنه منه درحال تایپ...
کل محرم تا اربعین کنارقدمهای جابر میذاشتن بعد فکرکنین ما بااین فاصله ی زیاد ازشون یه جوری بلندگوهاشون بلنده که همزمان باهاش میتونستی هم نوا بشی...
آی اون وقتایی که مدیرشون داره تشر میره خنده دارههههه...یادخودمون میوفتم چقد از مدیر و ناظمها الکی حساب میبردیم مثلا میخواستن چیکارمون کنند؟؟؟😃😃😃
البته این نسلها نسل گودزیلایین...از هیچی حساب نمیبرن و خودمختارن...