گودزیلای جاری اولی
+بذارین منو پایین
-جات خوبه
+اگه نذارینم پایین به آسی خانوم میگم باهاتون قهر کنه
😁ریسه رفتن همه
و تسلیم شدن آقای همسر
موقعیت:برادرزاده ی آقای همسر بالای الاکلنگ بین زمین و هوا و بجای التماس و خواهش از تیرخلاص استفاده میکنه...
همیشه در تهدیداش یا سواستفاده هاش پای منو میکشه وسط تا عموشو تسلیم کنه...که الحقم خوب میزنه تو خال...
بعضی وقتها عموی سی و یک ساله با برادرزاده ی چهارپنج ساله سراینکه کودومشون کنار من بشینن دعواشون میشه ...اون بلند میشه اون یکی بدو بدو میاد کنار من میشینه...وبلعکس...
گاهی احساس میکنم بچه ی چهار پنج ساله داره از من سواستفاده ی ابزاری میکنه واسه رسیدن به خواسته هاش یا به کرسی نشوندن حرفهاش...
گاهی با ابراز علاقه و بیشتر وقتها با دشمنی با من حرص عموشو درمیاره یه جورایی من شدم پیچ تنظیمات عموجانشون...مثلا گاهی هم تهدید میکنه به اینکه اسمشونو تنها صدا میزنم بدون پسوند خانوم تا عموش از موضعش پایین بیاد یا صداش دربیاد که حسابتو میرسم 😉...
***دهه نودیا بچه نیستن بخدا گودزیلان...باورتون نمیشه باید تو بخش اطفال کار کنین تا بفهمین چی هستن اینااااا...انقد عجیب غریبنو اتفاقات خاص و ویژه ای میوفته که یه مدتهه رفتم تو مود اینکه کتاب خاطرات یک نرس دیوانمو بنویسم...