جاده ی زندگی

و خدایی که دراین نزدیکیست

و خدایی که دراین نزدیکیست

پیام های کوتاه
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۸ , ۰۲:۱۷
    خشم
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۰۲
    قرار
  • ۱۹ آبان ۹۷ , ۱۷:۴۶
    زردی
  • ۱۸ آبان ۹۷ , ۰۷:۴۱
    مادر
طبقه بندی موضوعی

بخش اطفال

دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۱۹ ق.ظ

از یه کوچه ای رد میشم که به یه دیوارش نوشتن ((اینجای جای پارک مزدا دوکابین است .پارک ممنوع...))



قضاوت باخدا!!!!😐


&این مزدا دوکابینه به احتمال زیاد مال داعشه 😂😂😂😂


***وقتی چراغ عابر پیاده قرمزه به هیچ وجه از خیابون رد نمیشم حتی اگه قو پر نزنه اونطرفااا...مردم یه جوری درحین رد شدن از خیابون برمیگردن نگام میکنند که انگار مشکل دارم...حس میکنم یه ده بیست سالی رو جاانداختن مقررات و عمل بهشون کارداریم...همون چهارتا آدمی که متوجه رفتار من میشن و کنار من منتظر می مونن رو عاشقم اصن...قانون و مقررات فقط واسه راننده ها نیست...


***بخش اطفال جاییه که تا بقیه میفهمن  موقتا منتقل شدم اونجا قیافه هاشون میره توهم...قیافه هاشون شبیه آدم هاییه که میخوان چندش بودن رو به زبون بیارن...

ولش کنین نرسهارو ؛بذارین من واستون توصیف کنم یه بخش اطفال با کلی عروسک های بزرگ و گرون قیمت آی دوست داشتنیههههههه دیروز تماما دور خودم میچرخیدمو عروسکها و درو دیوارکاغذ دیواری شده ی عروسکی رو نگاه میکردم انقده باحالهههه....هیچوقت فکر نمیکردم دیدن عروسک انقد به وجدم بیاره...

نمیذارم اونجا مثل بقیه بهم بد بگذره...میگن بخش اطفال میخ داره یعنی کسی دووم نمیاره (گفتن اینجا نمی مونم و منتقل میشم بعد یه دوهفته...ولی اینجا انقد دنجو خوب و جدای کل سیستمه که دلم میخواد از اینجا هیچ جا نرم)...نرس بزرگش میگفت ماها که هستیم فسیلای این بخشیم بقیه گریزونن...دلم میخواست بهش بگم بقیه ارتباط با بچه هارو بلد نیستن...حاضرن باهمه جور آدم بزرگ سرو کله بزنن و ناز و ادای بچه های بی گناهو تحمل نکنند...

بین خودمون بمونه متخصصای بخش اطفال اخلاق بهتری داشتن😉


***مامانجون عمل شدن خیلی واسشون دعا کنید ...ممنونم

۹۵/۰۸/۱۰