جاده ی زندگی

و خدایی که دراین نزدیکیست

و خدایی که دراین نزدیکیست

پیام های کوتاه
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۸ , ۰۲:۱۷
    خشم
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۰۲
    قرار
  • ۱۹ آبان ۹۷ , ۱۷:۴۶
    زردی
  • ۱۸ آبان ۹۷ , ۰۷:۴۱
    مادر
طبقه بندی موضوعی

آپدیت نشده

دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۳۱ ق.ظ

از واژه ی متاهل  یه ابروی برداشته ی رنگ کرده و یه حلقه ی معمولی(مخصوص سرکار واسم خریدن به سلیقه ی خودشون)توی دست چپم  و یه حس خوشایند و شیرینی از تماشاشون و یه صفحه ی دومی مزین به اسمشون رو دارم...


خدا نکنه یکی حرفی کلامی سراغی از آقامون با واژه ی شوهرت بگیره...فقط بیست سی ثانیه مغزم درحال پردازشه که کی؟؟؟چی؟؟؟شوهر؟؟؟شوهره من؟؟؟آهااااان شوهرمو میگن آسی دیوانه متاهلی دیگه هااااا...

و طرف به صورت خشک شده منتظر پاسخ به سوالش زل میزنه به چشمای بهت زدم...


به متاهلی باید عادت کرد یا باید متاهلی رو به خودمون عادتش بدیم؟؟؟


بعد از جشنمون ایشالا این باوره درمن ایجاد میشه که ماواقعا مال همیم و متاهل و متعهد...


***واسه خوشبخت شدن همیشه به دعاهاتون نیازمندیم

۹۵/۱۱/۱۱