جاده ی زندگی

و خدایی که دراین نزدیکیست

و خدایی که دراین نزدیکیست

پیام های کوتاه
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۸ , ۰۲:۱۷
    خشم
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۰۲
    قرار
  • ۱۹ آبان ۹۷ , ۱۷:۴۶
    زردی
  • ۱۸ آبان ۹۷ , ۰۷:۴۱
    مادر
طبقه بندی موضوعی

همان همیشگی

جمعه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۳۶ ب.ظ

_چه بوی خوبی میدی!

+یکم هیچی نگین داشت خوابم میبردهاااا

-بعد چه جوری بغلت کنم تا توی ماشین ببرمت؟

+یه لحظه هیچی نگین

-خانوووووم

+توروخداااااا

-باشه هیچی نمیگم ولی داره خوابت میبره هاااا 

+یه کوچولو

-باشه اصن هیچی نمیگم  ولی وسط پارک روشونه ی من جای خوابیدن نیست...


دو دقیقه بعد


-میگمااااا چه بوی خوبی میدی.همیشه بوی خوب میدی

+نچ

-خانوم حیف که وسط پارکیم

+لااله الا الله داشت خوابم میبرد

_نمیتونم تحمل کنمااااا

یه نگاه به اینور یه نگاه به اونور میکنن

-خیلی آدم هست اینجا

-اشکال نداره

سفت بوسم میکنه و آخییییییش محکمی از ته دل میگه

برق سه فاز ازسرم میپره خواب که هیچی...

-هم بوی خوب میدی هم قیافت عین نینیا شده که خوابن مگه من چقد تحمل دارم .حالا چهارتا آشنام ببینن منو...(قیافه ی شاکی اون لحظشون خنده دارتر از این حرفها بود که بخوام شاکی باشم چرا خوابو از سرم پروندن)


***دیروز روزه گرفتیم منو همسری...

با محبوب قرار داشتم عصر یکم رفتیم میدون چرخیدیم و محبوب واسه مهمونی امروز یه مانتو سنتی خرید(یه مانتو رنگ سبز پسندیدم خداشاهده از هیئت دولت ترسیدم بخرم ...نمیدونین اگه یه دونه دکمه ی سبز هم بخرم اینا منو ترور میکنن میگن واااای چرا تو همه ی لباسات سبزه؟؟؟حالا اصن اینجوری نیستااااا اینجوری رفته تو ذهنشون)...یعد افطار هم با همسری رفتیم سینما خوب بد جلفو دیدیم ...خیلی خوشم نیومد فیلمای طنز ارزش تا سینما رفتن ندارن از نظر من...چون یه دختر لوس کنارتون پیدا میشه که سرهرچیزی ریسه ی الکی بره و عشوه خرکی بیاد و شما دلتون بخواد با پشت دست بزنین تو دهنش که کمتر بخنده و کمتر بدجور ولو شه رو صندلی...


امان از وقتی که رگ غیرت یه خانوم بزنه بالا...


***نیازی به شرح آرزو نیست:....خدایاااااا...همان همیشگی

۹۶/۰۱/۱۱