جاده ی زندگی

و خدایی که دراین نزدیکیست

و خدایی که دراین نزدیکیست

پیام های کوتاه
  • ۲۱ ارديبهشت ۹۸ , ۰۲:۱۷
    خشم
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۰۲
    قرار
  • ۱۹ آبان ۹۷ , ۱۷:۴۶
    زردی
  • ۱۸ آبان ۹۷ , ۰۷:۴۱
    مادر
طبقه بندی موضوعی

مادرانه های زیرپوستی همسران

يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۰۵:۱۴ ب.ظ

چندماه پیش پشت میز چایی روضه ی حسینیه ی خاله ،خانم کناری گوشیشو درآورد که پیامی رو ارسال کنه...من خیلی روی دید زدن توی گوشیها حساسم هروقت کسی سراغ گوشیش میره و نزدیکمه رومو اونطرف میکنم که طرف راحت باشه و معذب نباشه چون خودم خیلی معذب میشم طرف کنارم زل بزنه به گوشیم ...بعد از اینکه ارسال کرد با آرنجش زد بهم گفت ببین!!!و متن ارسالی واسه پسرشو نشونم داد گفت یعنی شماها واسه همسراتون بعدا همینجوری دل سوزونه کار میکنین؟؟؟(نگران پسرهاش بود و آیندشون باهمسرانشون)لبهامو جمع کردم خودخواهانه گفتم بچه های شماهستن بچه ی ما که نیستند که همسرمونن...


دیشب پیام دادم به همسرم :

سلام همسرم...ظرف غذاها را درشو بردارین  و بعد بذارین تو ماکروفر...درش پلاستیکی آب میشه ولی خودش پیرکسه اشکالی نداره عمدا توی اینها ریختم که بتونی  راحت توی ماکروفر بذارین ...سالاد توی ظرف کوچیکه ی همون هاست همش تو یه طبقه از یخچاله...

شب وسط هال خوابتون نبره ها یخ میزنین تا صبح ...مواظب خودتون باشین



...

بعد ارسال که دوباره خوندم که همه چیو نوشتم یا نه یاد اون پیام افتادم...

نوشته بود عیسی جانم مادر غذاهات توی سینی روی میز آشپزخونس رویش را بشقاب گداشتم یخ نکند تا برسی ماست هم تزئین شده داخل یخچال واست گذاشتم که یخ باشه و بهت بچسبه .مادر میوه توی بشقاب چیدم واست آماده توی یخچال بخور عزیزم


....



مادر نیستیم ولی زیرپوستی مادرانگی میکنیم واسه کسی که دوستش داریم...حرفمو نظرم عوض شده...



...

***این خانم دوران نقاهت بیماری رو دارن طی میکنن واسه سلامتیشون دعا کنین 


***ماهگرد مختصری گرفتیم با کیک خود پز...ماهگرد اولین ماه بعد عروسیمون و یازدهمین ماهگرد ازدواجمون...

***اومدم مهمونی بعد عروسی(رسم اصفهانیاست)...دختر بعد عروسی چندروز میره خونه باباش مهمونی و همسرش بعد واسش جاخالی میاره و با کلی التماس و گریه و فقان از دوریش میبره سر خونه زندگیش😂...من دیر اومدم مهمونی بعد عروسی...دیگه ماکزیمم تا دوهفته بعد عروسی عروسها میرن مهمونی

۹۶/۱۰/۱۰